مواضع اخیر جیدی ونس، معاون رئیسجمهور امریکا و اعلام آمادگی ناگهانی وی در خصوص جانشینی دونالد ترامپ، مولد تحلیلها و گمانهزنیهایی در خصوص وضعیت سلامت عمومی رئیسجمهور امریکا شده است. برخی درصدد تشخیص بیماری احتمالی ترامپ برآمدهاند و عدهای دیگر اظهارات ونس را نقطه آشکارساز یک بازی روانی و هدفمند از سوی جمهوریخواهان مستقر در کاخ سفید تلقی میکنند. واقعیت امر این است که ماجرای امریکای ترامپ و پساترامپ، به مراتب از آنچه تصور میشود عمیقتر و جدیتر بوده و حتی در صورت حذف یکباره رئیسجمهور ایالات متحده از معادلات سیاسی و اجرایی این کشور همچنان ترامپیسم و تبعات سلبی و دامنهدار آن بر جامعه امریکایی سایه خواهد افکند. ترامپیسم اساساً دارای جنبههای ایجابی و مثبت نیست، اما ابعاد بازدارنده و خطرناک آن به اندازهای گسترده است که چه در صورت استمرار حضور و چه حذف ترامپ از مسند قدرت نقش بسزایی در حرکت این کشور به سوی آنارشیسم نهادینه شده، پوپولیسم بازدارنده و در نهایت منازعات داخلی گسترده ایفا خواهد کرد.
ترامپ نه تنها در بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ میلادی، بلکه از زمان حضور مجدد خود در مسند قدرت مولد نفرت داخلی و تشدید شکافهای اجتماعی- هویتی در امریکا بوده است. نفرت داخلی شهروندان از یکدیگر همان مؤلفهای است که به تضعیف یک منظومه و در نهایت انهدام آن منجر خواهد شد. ترامپ به صورت کاملاً خودخواسته و صرفاً با هدف بقای خود در رأس هرم قدرت این نفرت را در چارچوب رفتارها و بازیهای خطرناک پوپولیستی و ملیگرایانه افراطی به جامعه امریکا تزریق کرده است. سمی که ترامپ و لابیهای نهان و آشکار طرفدار وی وارد کالبد امریکای امروز کردهاند، اندکاندک تأثیر خود را نشان میدهد و امریکا را به سمت و سوی گریز از ساختار مرکزی پیش میبرد. نگرش ایالتی در امریکا به ترتیب به نگرش فدرالیستی و در نهایت تجزیهطلبانه تبدیل شده و نهادهای حاکم بر این کشور نیز رسماً قدرت تنظیمگری مناسبات داخلی سیستم متبوعشان را از دست دادهاند. ساختاری که قرار بود کارگزاران و سیاستمداران را تحت سیطره مطلق خود قرار دهد، روزبهروز ضعیفتر و مخاطبان عام این ساختار نیز روزبهروز نسبت به ناکارآمدی آن اطمینان بیشتری پیدا میکنند.
در چنین شرایطی اساساً اهمیتی ندارد که ترامپ شخصاً چه سرنوشتی پیدا میکند و پس از آن دی ونس یا هر فرد دیگری چگونه میخواهد در مسند قدرت بنشیند! بحرانهای جاری و آتی در امریکای امروز و فردا به مراتب عمیقتر از دوگانه «ترامپ- ونس» یا حتی
«جمهوریخواهان- دموکراتها» است! بسیاری از استراتژیستهای علوم سیاسی، روابط بینالملل و از این دو مهمتر، جامعهشناسان امریکایی در آیندهنگاری و آیندهپژوهی خود نسبت به «فردای امریکا» نشانههای تاریکی را مشاهده میکنند که قدرت انکار آنها روزبهروز کمتر میشود. درست در چنین موضعی، گمانهزنی رسانههای امریکایی مبنی بر مقایسه ترامپ و ونس بیشتر به نوعی بازی کودکانه میماند.